جدول جو
جدول جو

معنی صاحب رأی - جستجوی لغت در جدول جو

صاحب رأی(حِ رَءْیْ)
دارای رأی و تدبیر صائب:
فرزانه و صدر اجل و صاحب عالم
کافروخته شد زو علم صاحب رأیان.
سوزنی.
، به معنی وزیر است، چه رای در اصطلاح وزیر را می گویند. و کنایه از شیخ ابوعلی هم هست به اعتبار اینکه وزیر فخرالدوله پادشاه ری بوده است. (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
صاحب رأی(حِ بِ رَءْیْ)
لقب ابوحنیفه نعمان بن ثابت است:
می جوشیده حلال است سوی صاحب رأی
شافعی گوید شطرنج مباح است بباز.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صاحب جاهی
تصویر صاحب جاهی
بلندمرتبگی، مقام صاحب جاه، برای مثال خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای / دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی (حافظ - ۹۷۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صاحب رای
تصویر صاحب رای
دارای رای و تدبیر درست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صاحب قرانی
تصویر صاحب قرانی
صاحب قران بودن، کنایه از فرمانروایی، نام عمومی سکه هایی که از زمان صفویه تا ناصرالدین شاه قاجار ضرب شده و بر روی آن ها ابیاتی نقش می شده که کلمۀ «صاحب قران» یا «صاحب قرانی» در آن ابیات وجود داشته مانند «به گیتی سکۀ صاحب قرانی / زد از توفیق حق عباس ثانی» و یا «هست سلطان بر سلاطین جهان / شاه شاهان نادر صاحب قران»، صاحب قران
فرهنگ فارسی عمید
(حِ بِ)
لقب صاحب بن عباد است:
تا سخن پرور بوی از صاحب رازی بهی
چون سخاگستر بوی از حاتم طائی بری.
سوزنی.
رجوع به صاحب بن عباد شود
لغت نامه دهخدا
(حِ)
مقام صاحب جاه:
خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای
دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(حِ بِ)
وزیر کافی. لقب صاحب بن عباد. رجوع به صاحب بن عباد شود:
ترا که صاحب کافی خریطه کش زیبد
چهل درست که بخشش کنی چه دشوار است.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(حِ قِ)
صفت صاحب قران:
بعمدا علی بن عمران به آخر
رسد زین ریاست به صاحب قرانی.
منوچهری.
زمین را مهیا به مالک رقابی
فلک را مسمی به صاحب قرانی.
فرخی.
صاحب دیوان استیفا که اهل فضل را
اندر او اهلیت صاحب قرانی بوده است.
سوزنی.
در نکویی چون عمادی از سخن
دعوی صاحب قرانی میکنی.
عمادی شهریاری.
مرکز دائرۀ گیتی ستانی و مدار نقطۀ صاحب قرانی. (جامعالتواریخ رشیدی).
رجوع به صاحب قران شود
لغت نامه دهخدا
(حِ بِ صا)
نام مردی بوده که فطرت و فطانت عالی داشته و ستاره پرستی را او بهم رسانیده است. (برهان قاطع). رجوع به صابئین و صابی شود
کنایه از عیسی (ع) است. (برهان قاطع). و این قول ظاهراً بر اساسی نیست
لغت نامه دهخدا
(حِ بِ رَ)
لقب صاحب بن عباد است:
گفتند مردمان که نیابند مردمان
در هیچ فضل صاحب ری را نظیر و یار.
فرخی.
صاحب ری از حشم زیبد تو را وقت هنر
حاتم طی از خدم زیبد تو را وقت سخا.
عبدالواسع جبلی.
رجوع به صاحب بن عباد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از صاحب رای
تصویر صاحب رای
دارای رای و تدبیر صائب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب جاهی
تصویر صاحب جاهی
مقام صاحب جاه بلند مرتبگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صایب رای
تصویر صایب رای
آنکه اندیشه اش درست و راست باشد درست اندیشه
فرهنگ لغت هوشیار